پیوستن گروهی از چینیهای دارای عقاید افراطی به گروه تروریستی داعش، به اذعان مقامات ارشد چینی شماری از مسلمانان چینی اویغور همراه با نیروهای داعش در سوریه و عراق، سخنان ابوبکر البغدادی، خروج شهروندان چینی از خاک مالزی برای پیوستن به داعش در سوریه و عراق، میل برخی بازیگران منطقهای چون آمریکا و ترکیه به حضور معارض چینی در شمال شرق سوریه، تبلیغات تندروهای داعشی چینی تبار از طریق شبکههای اجتماعی، حضور اویغورهای تکفیری در جبهه النصره و احرار الشام و مناطق مختلف سوریه، انتقال هزاران چینی مسلمان با خانوادههایشان به ترکیه و سوریه و... همگی بر حضور شهروندان چینی در بین تروریستهای داعش صحه گذاشته و بر نگرانی مقامات چین افزوده است. در این بین شکستهای داعش در عراق و سوریه و خطر بازگشت به چین یا سرازیر شدن تاثیر فعالیتهای داعش به افغانستان وضعیت را ناخوشایندتر میکند. بنابراین نفوذ گروه داعش و استمرار جذب نیرو از سوی این گروه تروریستی در افغانستان، نگرانی امنیتی فزایندهای را در چین سبب شده است. به عبارت دیگر در وضعیت کنونی در کنار نگرانی عمده چین از افزایش تولید و قاچاق مواد مخدر ( افغانستان بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان است ). بنیادگرایی، تروریسم و جدایی طلبان در داخل چین به ویژه در ایالت سینکیانگ این کشور یکی از نگرانیهای عمده چین است و خطر قدرتگیری همکار داعشی آنها یعنی (حرکت اسلامی ترکستان شرقی) پکن را ترسانده است. این امر در حالی است که اکثریت ساکنان غیر چینی سینکیانگ را اویغورها و مسلمانان اهل سنت تشکیل میدهند. همین امر بستری برای گسترش اندیشههایی چون داعش در منطقه است. اکنون این تهدید وجود دارد که جنبش اسلامی ترکستان شرقی که قبلاً با حضور طالبان و القاعده در افغانستان همکاریهایی با آنها داشته است اکنون با هماهنگیها با داعش اقتدار خود را گسترش دهد. در این تحلیل امکان حضور پررنگتر داعش در شرق افغانستان به دلیل بافت قومی منطقه و سیطره ذهنیت قبیلهای و هممرزی با مناطقی از پاکستان بیشتر است. رهبران چین حتی تلاش میکنند از سازمانهایی چون شانگهای بر ضد تهدید داعش در افغانستان بهره برند. چین از افزایش نقش داعش در سینکیانگ میهراسد و با توجه به تکیه داعش به نقض حقوق مسلمانان در چین، نقشه خلافت، حضور شهروندان چینی در بین تروریستهای داعش، نفوذ گروه تروریستی - تکفیری داعش در عراق و سوریه، استمرار جذب نیرو از سوی این گروه تروریستی، وضعیت دینی مشترک سینکیانگ با افغانستان و نزدیکیهایی با بسیاری از مسلمانان منطقه، مرزهای مشترک و استراتژیک با کشور افغانستان، نوع بازی بازیگران منطقهای عربی و ترکی بر ضد چین و.. میترسد این رویکرد بستری برای حضور آسانتر داعش باشد. در این میان جدا از رویکرد آمریکا و غرب در بهرهگیری از داعش بر ضد چین، پکن از آن میهراسد که کشورهای عربی با توجه به دامنه نفوذ خود در افغانستان اویغورهای داعشی را در اردوگاههایی که در افغانستان توسط اعراب و عربستان تامین مالی شده آموزش ایدئولوژیک و نظامی دهند و ترکیه نیز با توجه به نوع نگرش ترکگرایانه خود در افغانستان و سینکیانگ (احزاب، گروهها و محافل مذهبی و قومی بسیاری در ترکیه خواستار آزادی بیشتر قومی، زبانی و مذهبی و کاهش اعمال محدودیتهای دولت چین بر فرهنگ، زبان و مذهب اویغورها شدهاند) اکنون نیز در کنار تعهد به باز کردن درهای کشور به روی ایغورهای فراری، و.. از اویغورهای مخالف و داعشی با چین حمایتی پنهانی و یا آشکار کرده است و جدا از نوع حمایت آنها در سوریه به روند بازگشت آنها از راه افغانستان به چین کمک کند. چنانچه در گذشته نیز برخی از مقامات چینی اشاره کردهاند، افراطگرایان اویغور از روادید کشور ترکیه برای ورود به افغانستان برای پیوستن به گروههای تروریستی استفاده میکنند. بنابراین هرچه بر فعال شدن داعش در افغانستان و نزدیکی جغرافیایی به سینکیانگ بیشتر شود، دولت چین احساس ناامنی بیشتری میکند. در بعد دیگری چین افغانستان ناآرام را سکوی آسان برای احیای داعش و جنبش اسلامی ترکستان شرقی میداند، در واقع از آنجا که داعش در حمایت و یا مشارکت با پیکارجویان چینی خطرناکتر است چین در کمک کردن به تلاشها جهت متوقف ساختن ظهور داعش در افغانستان بیشتر علاقهمند است و علاقهمندی چین برای حضور در روند مذاکرات صلح دولت کابل و طالبان و صلح ملی و فراگیر برای برقراری ثبات و پایداری در کشور افغانستان در مذاکرات چهارجانبه با هدف احیای روند صلح این کشور به نوعی نگرانی پکن از پیوستن اویغورهای این کشور به گروه تروریستی داعش در افغانستان را نمایان میکند. در کنار این نیز در واقع مساله امنیت ملی چین دغدغهای مهم در نوع رویکردهای سایست خارجی چین در نگاه به افغانستان است. لذا در این حوزه بیگمان با هیچ قدرت منطقهای و بین المللی متساهل نیست. چنانچه از زمان هجوم ارتش شوروی سابق در افغانستان درسال 1979 چین نخستین کمک نظامی خود را نه به دولت افغانستان بلکه به گروه مجاهدین کشور کرد و وزیر خارجه چین گفته بود هجوم ارتش سرخ به افغانستان یک تهدید جدی به منافع امنیت ملی پکن به شمار میرود. لذا از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر خروج این نیروها، از افغانستان حمایت کرد. اکنون نیز هراس چینیها از داعش سبب شده افزایش همکاریهای امنیتی و دفاعی، رابطه قوی دیپلماتیک و همکاری اقتصادی بین چین و افغانستان، حمایت بیشتر دولت چین از نیروهای امنیتی افغانستان، افزایش کمکهای بیشتر نظامی چین به افغانستان، مهار تهدیدهای مشترک، رویارویی با گروه شورشی حرکت اسلامی ترکستان شرقی، گسترش همکاریهای اقتصادی، تجارت، بازسازی، صلح وامنیت، آموزش و تجهیز سربازان پلیس ملی افغانستان، احتمال دریافت سلاحهای سنگین و چرخبالهای نظامی از چین و قدرتگیری روابط دوستانه چین و افغانستان مدنظر بیشتر چین در نگاه به افغانستان و خطر داعش در آن باشد.